ایوان پاولوف
عصبشناس، فیزیولوژیست، روانشناس و پزشک روس است که در سال ۱۹۰۴ برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. شهرت وی بیشتر بهواسطه کارهای او در زمینه بازتاب شرطی ناشی میشود. وی نویسنده کتابهای مهم و مرجع در علم روانشناسی از جمله گفتارهایی درباره بازتابهای شرطی بیست»، پنج سال مطالعه عینی بر روی فعالیتهای عالی عصبی حیوانات»، غدههای گوارشی» و. است.
گرچه یافتههای پاولوف در نهضت رفتارشناسی نقش اساسی داشت، اما پاولوف رفتارگرا نبود، بلکه یک روانشناس تجربی-آزمایشگاهی است و بهحق میتوان او را پدر روانشناسی آزمایشگاهی» دانست.
امروزه از یافتههای او در علم بازتابشناسی (reflexology) استفاده میشود. دورانی که در قید حیات بود بهعنوان ایجاد کننده یک
اسلام در روسیه از نظر اهمیت و تعداد پیروان، در
مقام دوم پس از مسیحیت قرار دارد.
اسلام دومین دین بزرگ در جمهوری فدراتیو روسیه است. پیشینه ورود اسلام به روسیه
به قرن 7 هجری قمری باز میگردد و نتیجه آن جمعیتی حدود 15 تا 20 میلیونی مسلمانان در
روسیه کنونی است. بیشتر مسلمانان در مناطقی بین دریای سیاه و دریای خزر زندگی میکنند.
اسلام به عنوان
دومین دین روسیه در تاریخ روسیه ریشه دارد. مسلمانان روسیه متعلق به بیش از 40 گروه
قومی و قبیلهای هستند.
در همه هویتهای ملی شاهد ابعاد مختلفی همچون بعد اجتماعی(مای ملی )، بعد
تاریخی(آگاهی مشترک افراد جامعه از گذشته تاریخی، احساس دلبستگی به آن و احساس هویت
تاریخی)، بعد جغرافیایی(نگرش مثبت به آب و خاک)، بعد فرهنگی(مجموعه ذهنی و روانی
مشترکی که در گذشته تاریخی شکل گرفته) و بعد ی هستیم. در ملتهای مختلف و در دوره-
های تاریخی مختلف ممکن است یکی از اینها برابعاد دیگر غالب شود و در هویت ملی مهمترین نقش را بازی کند. از سوی دیگر، برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پایبندی و وفاداری
به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آیینهای مذهبی فراگیر در فرآیند شکل دهی هویت ملی بسیار
مؤثر است.
پیش از ایوان پاولوف فیزیولوژیست روس، وظیفهٔ اصلی سیستمِ عصبی را بهطور کلی ایجادِ هماهنگی بینِ بخشهای مختلفِ بدنِ موجود زنده میدانستند. چار شرینگتون این عمل را عمل وحدت بخشندهٔ سیستمِ عصبی مرکزی» مینامید. اما پاولوف بر نیاز به بررسی قسمتی دیگری از فیزیولوژی دستگاه عصبی که بسیار با اهمیت بود تأکید میکرد. از نظر پاولوف، سیستم عصبی اساساً به ایجادِ ارتباط، نه فقط بین قسمتهای منفردِ بدنِ موجودِ زنده که تابحال سر و کار ما عمدتاً با آنها بوده، بلکه به ایجادِ ارتباط بینِ موجود زنده و پیرامونش میپردازد.
به عبارت دیگر کارکرد اصلی سیستم عصبی مرکزی، تنها تنظیمِ طرزِ کارِ قسمتهای مختلفِ بدنِ موجودِ زنده در رابطه با یکدیگر نیست، بلکه تنظیمِ طرزکار موجودِ زنده بهطور کلی در رابطه با محیط نیز بر عهدهٔ این سیستم میباشد. موجودِ زنده در جریانِ فعالیت خود و از طریق کارکردِ سیستم عصبی پیچیدهاش، پیچیدهترین روابط را با محیطِ خود بر قرار میکند. از طریق این روابط است که موجود زنده میتواند در محیطِ خود زندگی کند، نیازمندیهایش را بدست آورد و نسبت به شرایطِ معین به طریقی خاص واکنش نشان دهد.
درباره این سایت